•.¸.•°°•.شعر•.¸.•°°•.

فردا را چشم در راهم به اميدِ نوشيدنِ چاي داغ قند پهلو كنار پنجره اي كه حالش خوبِ خوب است با تو كه بودنت تمام نوشيدني هارا برايم شيرين مي سازد

صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ

بدون عنوان

خدايا!!


اين بند دل آدم كجاست؟


كه گاهي با


يك اسم


يا حضور يك نفر


و يا با يك لبخند "پاره" ميشود...

 

+ نوشته شده در 1392/12/27 ساعت 14:51 توسط mary2020 | (0) نظر

يافاطمه

هفت سين عشق


سفره ي هفت سين برپا ميكنم با چشم تر

سفره ي غم هاي مادر كز جفا گرديده لاغر

سين اول سيلي و رخسار نيلي گشته است

در ميان كوچه ها و پيش چشمان پسر

سين دوم را سپر گشته براي دين حق

در حمايت از ولي در بين آن ديوار و در

سين سوم سوختن در راه عشق

از جفاي هيزمان اربعين مردان شر

سين چهارم سين سقط محسن است

از لگدهاي حرامي بي پسر گرديده مادر

سين پنجم سرفه هاي بي امان فاطمه

خون بيرون آمده ازسينه و غمگيني دختر

سين شيشم سر صبر حيدر است

ديدن دزديدن حق و سكوت مرد خيبر

سين آخر سين سالم بي سر است

شرم حيدر موقع تحويل دختر بر پدر

+ نوشته شده در 1392/12/22 ساعت 17:33 توسط mary2020 | (0) نظر

بدون عنوان

+ نوشته شده در 1392/12/21 ساعت 19:29 توسط mary2020 | (0) نظر

هع.

كم سرمايه‌اي نيست داشتن آدم‌هايي كه حالت را بپرسند

از آن بهتر داشتنِ آدم‌هايي است كه


بتواني در جواب احوال‌پرسي‌هايشان بگويي : خوب نيستم



+ نوشته شده در 1392/12/21 ساعت 18:48 توسط mary2020 | (0) نظر